رفته بودم پیش م.ش با هم فیزیو مرور کنیم.همه رو خوندیم تهش گفتم کاش آزمایش عملی من هر چیزی باشه جز گروه خونی.اونو اصلا نتونستم تشخیص بدم سر کلاس و چون گروه خونیم هم نمیدونم!! حتی نمیتونم جواب درست رو حدس بزنم
صبحش رفتم کاغذ قرعه کشی انتخاب کنم عدد 6 اومد و ایستگاه 6 دقیقا همون گروه خونی بود
گفته بودم هر روز امتحان ترم دارم این هفته دیگه؟تصمیم گرفتم کلاسهای دوشنبه رو نرم که صبح یه ربع از 8 گذشته بود ک هم کلاسیم بهم خبر داد پاشو بیا سر کلاس ک این استاده اعصابش داغونه 5 نفر هم بیشتر سر کلاس نیستیم
انقدر سریع حاضر شدم که کارتهامو یادم رفت ببرم و حتی دکمه های کتمو سر کلاس بستم!
ته کلاس حضور غیاب کرده و علی رغم اصرارهای ما ک دیگه این جلسه ، جلسه آخر باشه چون امتحان داریم جوابمونو اینطوری داده که در طول ترم داشتید چه غلطی میکردید و شما دانشجوها احمقانه رفتار میکنید!
لعنتی تو نمیدونی حتی مرورش 1 روز طول میکشه.خوندنش به کنار
دیروز رفتیم سر کلاس.دو سااااعت تمام حرف زد طرف در حالی که میدید
هممم دارن یه درس دیگه میخونن.تهش برگشته میگه میخوام بهتون حال بدم حضور غیاب نمیکنم :||||
حین درس دادن رفت روی برد شکل بکشه دید یکی نوشته : کاش هیچوقت ندیده بودمت!
منم نمیدونم چرا ولی یهو بلند گفتم کااش :)))
انقدر اعصابم خورد بود ک در یک ثانیه خاموشش کردم ترجیح دادم برعکس بقیه که شروع کرده بودن به فحش و ناسزا دادن و . فکر کنم مُرد و تموم شد !
راستی امید اون روزهام پر پر شد! و الان یه حالت پنچر و ناامید دارم که حتی حوصله خودمم ندارم
درباره این سایت