قرار بود امروز یه پست خیلی خوب راجع به خودم بنویسم اما هرکاری میکنم ذهنم متمرکز نمیشه.
دیشب که به نوشتنش فکر میکردم ناخوداگاه جمله ها توی ذهنم مرتب میشدن و میتونست یه پست بداهه باشه . حیف که ننوشتمش
اما گردونه رو میچرخونم و مینویسم از شخصی که هیچ گونه ادب و فرهنگی نداره و روی اعصابمه
از کسی که بدون هیچ دلیلی دمپایی رو عمدا پرت کرد و خورد توی پیشونی من!! بله دقیقا از چنین رفتار زشتی در قرن 21م حرف میزنم
و من فقط نگاش کردم !! در حد و شان خودم نمیدیدم بخوام حتی باهاش حرف بزنم
و اون چیکار کرده؟ نه تنها یه عذرخواهی ساده نکرده که قهر هم کرده!!!!!!
حتی در حالی که دارم پست رو مینویسم خجالت میکشم از اینجا و مخاطبهایی که قراره بخوننش اما نیاز دارم بنویسم بلکه یکم از حس انزجارم کم کنه
نمیتونم تصور کنم که انسان به ظاهر بالغی ساده ترین اصول تعامل رو بلد نباشه و شبیه موجوداتی عمل کنه که فقط غریزه دارن .
نمیتونم باور کنم چنین رفتاری باهام بشه و من نه که نتونم ، بلکه نخوام واکنشی نشون بدم
تفکر گزینشیم نمیذاره سفیدی های اینجا رو ببینم و هرروز به تعداد سیاه هاش افزوده میشه و منم که کَنده میشم و دلم میخواد برم و برم و برم .
درباره این سایت